کوش نامه Koosh-Nameh

درباره متون حماسي و اساطير ايران و جهان و همه‌ی کسانی که به فرهنگ و ادب ایران زمین خدمت کرده و می کنند.

دوست بزرگواری فرمودند که تنها به متون حماسی فارسی نپرداز؛ بلكه به متون حماسی جهان هم گوشه ی چشمی بنما.حسب الامر ایشان و نیز بیان عزیز بودن خاطر عاطرشان مقاله ای از سرکار خانم رقیه نیساری تبریزی را با عنوان ‹سيماي زن در شاهنامه و ايلياد و اديسه›در اینجا درج می نمایمِ؛اميد مورد پسند خاطر دوستان واقع افتد.

 

چکيده :
حضور زناني مثل سودابه ،منيزه ،رودابه ،فرنگيس ،گردآفريد و ...
در شاهنامه ،لطافت ،احساس ،روح و عشق به حوادث شاهنامه بخشيده است و فردوسي در اکثر داستان ها آنها را با مقامي ارجمند و والا و سيماي دلپسند نمايانده است .
وطن پرستي ،آزادگي ،شجاعت ،خردمندي ،مناعت ،متانت ،پاکي و کلاً شخصيت انساني ،آراستگي ظاهر و اخلاق نيکوي آنها صفاتي هستند که آنها را بتر از زنان حماسه هاي ديگر جهان نمايانده است .
البته گاهي نيز نابکاري و هوسراني هاي زنان معدودي مثل سودابه نتايج شومي به بار آورده و باعث شده که آن فرد مورد سرزنش و مذمت قرار گيرد فلذا نمي توان اين را حکم کلي دانست و شاهنامه را کتابي ضد زن ناميد .
مقايسه زنان برتر دو حماسه ي بزرگ ايراني اين نکته را براي ما روشن مي کند که حميت ،نجابت ،وفاداري ،فرزند دوستي ،وقار زنان و ...در شاهنامه آنان را از همه زنان ديگر حماسه ها چهره اي برجسته تر و انساني تر بخشيده و زن مثل ديگر مظاهر انساني آن کتاب والايي و کمال دارد .در حالي که در آثار هومر علي رغم نظر موافقي که هومر درباره زن دارد و او را همگام با مردان مي شمارد ومهرباني ،زيبايي و شکيبايي آنها را مي ستايد اما در واقع در ايلياد ،بويژه در اديسه زنان با سيماي پريده رنگ و کم اهميت در حوادث حضور دارند و اغلب نقش انگيزاننده حوادث و جنگ ها را دارند و اين نکته اي است که بسياري از صاحب نظران با آن موافقند .
و همين عامل باعث مي شود که در مواردي نيز هومر زنان را مورد طعن و ملامت قرار مي دهد و با لحني تلخ تر و گزاينده تر درباره ي آنان سخن بگويد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 10:13 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
زنان شاهنامه

اگر شخصیت زن را در شاهنامه فردوسی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم می‌بینیم زن نه تنها در هر گونه عملیات قهرمانی و لشکرکشی‌ها و موفقیت‌ها و عدم موفقیت‌های پادشاهان و پهلوانان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم نقشی موثر داشته است که خود می‌تواند لااقل موضوع یک کتاب جداگانه گردد، بلکه زنان سرباز نامداری به‌چشم می‌خورند که خود رأساً در جنگ‌ها شرکت نموده و عده‌یی را رهبری کرده و یا با فداکاری و درایت و هوش بی‌نظیر خود مسیر وقایع تاریخی را غالباً تغییر داده‌اند که می‌تواند اثر بدیعی را بنام تجزیه و تحلیل حماسه زنان شاهنامه به وجود آورد.

 

در این بررسی کوتاه سعی شده است بدون طولانی کردن کلام از میان تعداد زیادی زنان قهرمان شاهنامه به‌طور نمونه چند تن را معرفی نمائیم:

1-سین‌دخت

مهراب پادشاه کابلستان از خانواده ضحاک است. شاه از سام خواسته است که به کابلستان لشکرکشی کرده و آنجا را به خاک و خون بکشد.

زال عاشق رودابه دختر مهراب است. سین‌دخت زن مهراب و مادر رودابه است و زنی با کفایت و درایت می‌باشد. وقتی می‌فهمد سام به کابلستان لشکر خواهد کشید شخصاً برای دیدن او حرکت کرده و به نزد سام می‌رود و با او به صحبت می‌پردازد و سین‌دخت می‌خواهد سام را از این لشکرکشی منصرف نماید.

 

دل بی‌گناهان کابل مسوز 
که آن تیرگی اندر آید بروز
از آن ترس کو هوش و زور آفرید
درخشنده ناهید و هور آفرید

 

سام از هوش خرد سین دخت متعجب می‌شود.

 

زجائی کجا مایه چندین بود
فرستادن زن چه آیین بود
چو دید آن‌چنان پهلوان پر خرد 
ستائید او را چنان چون سزد

 

مجدداً سین دخت با بیان نغز و هوشمندانه خود می‌خواهد سام را بر سر آشتین آورد.

 

چنین گفت سین دخت با پهلوان
 که بارای تو پیر گردد جوان
بزرگان زتو دانش آموخته

  به تو تیره گیتی برافروخته
به داد تو شد بسته دست بدی
                                         به گر زت گشاده ر ه ایزدی

 

به این ترتیب سام نرم می‌شود و به او قول مساعدت می‌دهد و سین دخت می‌گوید اگر کسی اشتباه و خطائی کرده است چرا مردم کابل بایستی نابود شوند:

 

اگر ما گنه کار وبد گوهریم
  بدین پادشاهی نه اندر خوریم
گنه کار اگر بود سهراب بود
  ز خون دلش مژه بر آب بود
سر بی‌گناهان کابل چه کرد
  کجا اندر آورد آید بگرد
همه شهر زنده برای تواند 
پرستنده‌ی خاک پای تواند

 

 سام از شاه اجازه می‌خواهد از گناه مردم کابل صرف‌نظر شود. بر اثر هوش و کفایت و سخن دانی سین دخت نتایج زیر حاصل می‌شود:

- شاه ایران وساطت سام را می‌پذیرد.

- سام اجازه می‌دهد که زال با دختر سین دخت، رودابه ازدواج کند.

- از قتل و خونریزی جلوگیری می‌شود و کابل از خطر انهدام نجات می‌یابد.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 10:2 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
علي نامه

علی نامه نام منظومه ای کهن است از سراینده ای متخلّص به ربیع.این منظومه تاکنون نخستین منظومه ی حماسی شیعی است که شناخته شده است. پیش از شناخته شدن این منظومه خاوران نامه رتبه نخست را به خود اختصاص داده بود ولی از آنجایی که این نسخه در سال ۴۸۲ ه.سروده شده به طبع رتبه نخست به علی نامه اختصاص دارد.

 

سراینده ماجراهای "جمل" و "صفین" را در این منظومه به تفصیل تمام در دوازده مجلس آورده و در آغاز هر بخش یا مجلس به شیوه ی فردوسی خطابی دارد و همان گونه که فردوسی شیعیِ متعزلی طرفدارِ خرد است و خرد را می ستاید و مخاطب قرار می دهد،این سراینده نیز همه جا به ستایش خرد و خردمند می پردازد و در آغاز سخنش خردمند را مورد خطاب قرار می دهد:

الا یا خردمندِ روشن روان                                       سخن گوی،روشن،چو آبِ روان

سخن را بپرور به نورِ خود                                     بران روی کز دانشت برخورد/۴ پ

علی نامه همانگونه که از نامش پیداست شرح رشادت های علی (ع) است به سبک و سیاق شاهنامه و در واقع جزو زیر مجموعه ادب حماسی قرار دارد.این منظومه در ۱۲۰۰۰ بیت است که به تازگی از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب؛کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران و مؤسسه مطالعات اسماعیلیه به طور مشترک از روی نسخه شماره ی ۲۵۶۲ کتابخانه ی موزه ی قونیه به صورت نسخه برگردان (فاکسمیله) با مقدمه ی عالمانه استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی چاپ شده است.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 10:0 ] [ بهمن خياباني ] [ ]

نزدیک پنجاه سال پیش ایران شناس فقید ولادیمیر مینورسکی در مقاله ای که معروف همگان است،نشان داده که داستان عشقی ویس و رامین یک داستان پارتی است. ازمیان دلایلی که مینورسکی برای اثبات نظریه ی خود می آورد،یکی نیز این است که منیکان لقب موبد شاه از منیک و حرف نسبت ان تشکیل شده و منیک همان منیزه زن بیزن اشکانی است که شاخه ای از فرمانروایان پارتی در ناحیه مرو بودند.

 

سخن ما این است که آیا میان داستان های ویس و رامین و بیژن و منیژه جز نام منیژه پیوند دیگری نیز هست یا نه؟

 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 9:58 ] [ بهمن خياباني ] [ ]

 مطابق اسناد و اشارات مكتوب ، ادب حماسي ايران در معناي كلّيِ اين اصطلاح در بر گيرنده ی گستره ی زماني بسيار بلندي از دوره ی مادها تا روزگار معاصر است . در اين برهه ی زماني طولاني گزارشهاي مورّخان یونانی از حوادث دوران مادها و هخامنشيان ، بخشهايي از اوستا ، يادگار زريران ، خداي نامه، پاره هايي از بعضي متون پهلوي ، مجموعه هاي داستاني و اخبار پهلواني مستقلّ ، شاهنامه هاي منظوم و منثور و... هر يك در تكوين و تكميل اين نوع ادبي مؤثّر بوده است و با تفاوت در ميزان اهميّت و تأثير حماسي ، بخشي از تاريخ ملّي - پهلواني ايران شمرده مي شود.     

در ادبيّات ايرانِ پس از اسلام ( زبان و ادبيّات فارسي ) آثاري مانند : شاهنامه ی مسعودي مروزي ، شاهنامه ی  ابوالمويّد بلخي ، شاهنامه ی احمد بلخي و شاهنامه ی ابو منصوري – محتملاً همه از متون نيمه ی نخست سدة چهارم هجري – از نخستين نمونه هاي نوع ادبي حماسه است كه متأسّفانه متن كامل هيچ يك از آنها به ما نرسيده است و از اين روي شاهنامه ی فردوسي را كه به لحاظ زماني پس از متون نام برده سروده شده ، افزون بر مهم ترين متن حماسي ايران به زبان فارسي بايد اوّلين اثر كامل تاريخ ادب حماسي هم دانست كه از گزند روزگار در امان مانده و به دست ما رسيده است .

جايگاه ويژه و اشتهار شاهنامه به عنوان يگانه مصداق حماسة ملّی ايران ، جريان يا نهضتي ديریاز در تاريخ فرهنگ و ادب ايران به وجود آورده است كه آن را مي توان جريان ، نهضت يا سنّت « شاهنامه گرايي » ناميد. منظور از اين تعبير ، انواع رويكردهاي طبقات مختلف مردم ايران به شاهنامه از هنگام نظم اين اثر تا دوران معاصر است كه در شاخه هاي بسيار متنوّع و پر دامنه اي قابل تقسيم بندي است و حرمت هزار و چند ساله ی فردوسي را در انديشه ی ايراني نشان مي دهد .

يكي از انواعِ اين « شاهنامه گرايي » منظومه هايي است كه پس از فردوسي و غالباً به تقليد از شاهنامه ی او سروده شده و معمولاً در سه گروهِ آثار پهلواني ، تاريخي و ديني طبقه بندي مي شود. در ميان اين منظومه ها قديمي ترين آنها به ترتيب ، مثنوي هاي پهلواني (با گرشاسپ نامه ، 458 ه.ق ) و   منظومه هاي ديني ( با علي نامة ربيع ، 482 ه.ق ) است و مشهورترين و نيز نزديك ترينشان به شاهنامه از نظر موضوعي ، آثار پهلواني .

شايد كهن ترين اشاره و سند مربوط به معرّفي منظومه هاي پهلواني و پيروي آنها از شاهنامه اين نوشته ی مجمل التواريخ و القصص (تأليف : 520 ه.ق ) باشد كه : « ... شاهنامه فردوسي كه اصلي است و كتابهای ديگر كه شعبها آن است و ديگر حكما نظم كرده اند چون گرشاسپ نامه و چون فرامرزنامه و اخبار بهمن و قصّه ی كوش پيل دندان»

آنچه ذکر شد بخشی از مقدمه پایان نامه دوست بزرگوار و نو اندیشم جناب آقای دکتر سجاد آیدنلو در دوره دکتری به نام« طبقه بندی و تحلیل مضامین و بن مایه های حماسی- اساطیری و آیینی در منظومه های پهلوانیِ پس از شاهنامه »بود.

استاد آیدنلو از شاهنامه پژوهان معاصرند،كه داراي قلمي بس شیرین و ادیبانه و علمی اند.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 9:54 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
دقیقی که بود؟

ابو منصور محمد بن احمد طوسی شناخته شده به دقیقی (وفات میان سالهای ۳۶۷-۳۶۹ هجری) شاعر بزرگ دری زبان بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون،توس،بلخ،سمرقند و بخارا ذکر شده است.
دقیقی در جوانی به دلیل آن چه خوی بد یا ضعف اخلاقی گفته شده کشته شد. فردوسی در این مورد این چنین می سراید:

جـوانیش را، خـوی بـد یـار بـود
ابـا بـد، همیشه بـه پیکـار بـود
بـرو تـاختن کـرد، نـاگاه مـرگ
به سر بـر نهادش، یکی تیره تـرگ
بـدان خـوی بد، جان شیرین بداد
نبود از جهـان، دلش یک روز شاد
یکایـک از او، بخت بـرگشته شد
به دست یکـی بنده بر، کشته شد

شاعران دورانهای پس از او دقیقی را ستوده اند و در سخنگویی پیروی ازو نموده اند. برای نمونه در سده پنجم هجری قطران تبریزی شاعر نامی پرسشهایی از دیوان دقیقی را از ناصر خسرو پرسیده است.

درباره شیوایی سخن و استادی دقیقی فردوسی می گوید:

جوانی بیامد گشاده زبان
سخن گفتن خوب و طبع روان
به مدح افسر تاجداران بُدی
ستایندهٔ شهریاران بُدی

و خود دقیقی هم چنین می گوید:

مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

امروزه از شعر دقیقی به جز هزار بیتی که در شاهنامه گنجانده شده تنها نزدیک به سیصد بیت قطعه،قصیده،غزل و شعرهای پراکنده ازو به یادگار مانده است.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
پزشکی در شاهنامه

نگه کن بدین گنبد تیز گرد --- که درمان ازویست و زویست درد

نام حكيم ابوالقاسم فردوسي و شاهنامه گرچه تداعي كننده ي سرگذشت شاهان، پهلوانان اساطيري و تاريخي است، در عين حال اين شاهكار حماسي، ادبي فارسي داراي مضامين فلسفی، اخلاقي، اجتماعي و ديگر مباحث از جمله نكات پزشكي است، نكاتي كه براي خوانندگان گرامي به ویژه پزشكان و علاقه مندان شاهنامه خالي از لطف نيست. البته تذكر اين نكته ي بديهي ضروريست كه اشارات پزشكي شاهنامه را با ويژگيهاي دانش پزشكي عصر فردوسي و باورهاي اساطيري موجود در آن عصر بايد ارزيابي كرد، نكته ي ديگر اينكه براي پرهيز از اطاله ي بيشتر كلام، حتی المقدور سعي شده است موضوع هاي بيست و يك گانه ي مقاله به اختصار بيان شود. بعد از اين مقدمه مي پردازيم به اصل مطلب:

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
باز هم پزشکی در شاهنامه

پزشکی در شاهنامه

نوشته دکتر محمد سیاسی

انتشارات میرماه

160 صفحه – 72،000 ریال

***

در مقدمه دکتر سیاسی می خوانیم:

تاریخ برگزاری "کنگره ایرانشناسی" به دهه های چهل و پنجاه خورشیدی باز می‌گردد. در آن زمان همه ساله این کنگره به ریاست قافله سالار سخن، زنده یاد "دکتر پرویز ناتل خانلری" و دبیری استاد فرهیخته و نامدار حضرت "ایرج افشار" در یکی از استان‌های کشور برپا میشد.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
همایش
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
یلدا

نویسنده : انی کاظمی

شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به سه هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
چرا میوه‌های شب یلدا پر دانه و سرخند؟

ایرانیان باستان با اشراف بر علم نجوم، نیك می‌دانستند كه شب یلدا در نیم كره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و از همین روی از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب كوتاه‌تر می‌شود...

در بسیاری از آیین‌ها و رسوم كهن ایرانی رمز و رازها، پندها و كلیدهایی نهفته است كه درصورت شناخت و درك آنها، می‌توانیم تجربیات تاریخی مثبت نیاكانمان را برای ایرانیان آینده به یادگار بگذاریم. 

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]

با درود

 

مدتی است که فرصت نوشتن پیدا نمی کنم هرچند دلم با شماست اما متأسفانه زمانه چنان به خود مشغول می کند که آدمی را از علایق و دوست داشتنی هاش دور می کنه و من هم متأسفانه مدتی است که علیرغم میل باطنی ام دچار روزمرگی شده ام.از همه دوستان و یاران پوزش می طلبم و نوید این رو می دهم که بزودی دوباره به سر نوشتن بازگردم.

به امید دیدار

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
آتش جشن سده، آتش مهر وطن است

 کاندرین خاک، نخواهد که شب تار بود

 

                                  عکس از نوشا احمدپور

 

 «جشن سده» بسان جشن‌های نوروز، مهرگان و… جشنی ملی است و از آنِ هیچ قومی یا دینی نیست، بلکه از آنِ همه‌ ایرانیان است، اما سده‌هاست که زرتشتیان به عنوان نگهبانانِ فرهنگ کهن ایران‌زمین، آن را به گونه‌ای باشکوه در دهم بهمن‌ماه برگزار می‌کنند. 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
تقویم زرتشتی

در تقویم زرتشتی هر ماه دقیقا دارای سی روز است و به کلی مـاه 31 روزه وجود ندارد. پس روزهای 31فروردین و 31 اردیبهشت و 31 خرداد و ...وجود ندارد,بنابراین جشن تیرگان که سیزدهم تیر به تقویم زرتشتی است به علت وجود 31 فروردین و 31 اردیبهشت و 31 خرداد برابر با 10تیر به تقویم امروزی می شود و یا جشن خردادگان که 6 خرداد به تقویم زرتشتی است برابر با چهارم خرداد به تقویم جدید می شود زیرا 31 فروردین و 31 اردیبهشت از آن کم می شود.بنابراین کلا چیزی به نام هفته وجـود ندارد. وجود هفته که در تقـویم عربی یا قمـری هست پس از حمـله اعـراب و هـجوم فرهـنگی آنـان وارد تقـویـم ایرانیـان شد. در تقـویـم زرتشتی هرماه دقیقـا سی روز و هـر روز نیز نام ویـژه خود را دارد و آدمی بـا شنیدن نام هر روز خود به خود می فهمـدکه روز چندم ماه نیز است. اکنون نام این سی روز و معنی آن را برایتان می گویم.بـه ویژه هم میهنان مسلمانی که به فـرهنگ نیاکان خویش علاقـمـندند خوب است یاد بگیرند چون این از ابتدایی ترین موضوعاتی است یک زرتـشتی می داند و چیز سختی هم نـیست.حال به ذکر روزهـــای ماه ومعانی تک تک آنان می پردازم؛


ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
زمان اتمام پادشاهی یزدگرد در شاهنامه توسط حیکم فردوسی

*سرآمد کنون قصه ی یزدگرد                                          به ماه سفندارمذ روز ارد

 

*ز هجرت شده پنج هشتادبار                                       به نام جهانداور کردگار

این ابیات جزو ابیات پایانی پادشاهی یزدگرد در شاهنامه حکیم توس است. در تقویم زرتشتی هر ماه دقیقا دارای سی روز است و هـر روز نیز نام ویـژه خود را دارد روز ارد بیست و پنجمین روز از هر ماه است بنابراین براساس تقویم زرتشتی روز بیست و پنجم ماه اسفند سال ۴۰۰(۴۰۰=۸۰*۵) روز پایان سرایش پادشاهی یزدگرد و شاهنامه است. اما از آنجایی که در تقویم زرتشتی ۳۱ روز نداریم و همه ماه ها ۳۰ روزه است پس این زمان با ۱۹ اسفند ۴۰۰ هجری در تقویم هجری برابری می کند. 

[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 8:25 ] [ بهمن خياباني ] [ ]