کوش نامه Koosh-Nameh

درباره متون حماسي و اساطير ايران و جهان و همه‌ی کسانی که به فرهنگ و ادب ایران زمین خدمت کرده و می کنند.

تجزیه و تحلیل حکایاتی از کوش نامه براساس نظریه ولادیمیر پراپ

نمويسندگان : دکتر فاطمه کوپاهي(دانشيار دانشگاه پيام نور و عاطفه سادات موسوی، کارشناس ارشد رشته زبان و ادب فارسي، دانشگاه پيام نور، نشريه مطالعات داستاني، دوره اول شماره اول تابستان 1389، صفحه 103-122.

چکيده:

ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی، در نظامی ابداعی به بررسی ریخت­شناسانه قصه­های پریان روسی پرداخت. پراپ رده­بندی را از محتوا و مضمون قصه به مشخصات صوری و ساختمانی آن منتقل می­کرد و این مشخصه­ها را مورد پژوهش قرار می­داد، بنا به تعریف وی ریخت­شناسی، توصیف قصه­ها بر پایه اجزای سازنده آنها و همبستگی و ارتباط این سازه­ها با یکدیگر و یا کل قصه است. این نوشتار، تحلیل حکایاتی از «کوش­نامه» با به کارگیری روش ریخت­شناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریه ریخت­شناسی در نوع ادبی «اسطوره» به شمار می­رود. بسیاری از اجزاء و کنش­های بررسی شده در روایات «کوش­نامه» با روایت­شناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، هم­گونی­هایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آن نمایان می­شود.

 

جهت دانلود اصل مقاله به آدرس زير مراجعه فرماييد:

 

http://pl.journals.pnu.ac.ir/?_action=articleInfo&article=101


ادامه مطلب
[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:, ] [ 16:27 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
بررسي و معرفي برخي ازقهرمانان اساطيري منظومه ي كوش نامه

چکيده:

منظومه ي كوش نامه در زمره ي حماسه هاي ملي، اساطيري و پهلواني است كه حكيم ايرانشاه بن ابي الخير در قرن ششم ه.ق آن را به نظم درآورده است. اين كتاب داستان كوش پيلگوش، برادر زاده ي ضحاك است كه سال هاي طولاني در چين، مغرب و آفريقا با قدرت و ستمگري فرمانروايي كرده و در اين مدت همواره با جمشيديان به دشمني و نبرد مي پردازد، اما سرانجام، راه دادگري و يزدان پرستي پيشه مي كند. اين كتاب، حاوي شرح ويژگي هاي تعدادي از شخصيت هاي اساطيري است. در منظومه، همچنين، قهرماناني حاضرند كه حكيم فردوسي نيز از تعدادي از آن ها پيشتر و با روايتي متفاوت سخن گفته است. با بررسي اين قهرمانان مشترك و شباهت ها و تفاوت هاي داستاني ميان آن ها در مي يابيم مآخذ دو منظومه، تا حدودي با يكديگر متفاوت بوده اند كه ارائه ي آن ها به پربار كردن فرهنگ تاريخ اساطيري و حماسه ي ملي ياري مي رساند.

 

منبع:

 زهرا دشتيان، مجله مطالعات ايراني، سال نهم، شماره 17

http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=749888

[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:, ] [ 16:19 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
رمزشناسی گاو برمايه در شاهنامه

چکيده سخنرانی آرش اکبری مفاخر در همايش بزرگداشت فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد:

گاو برمايه از پر راز و رمزترين موجودات شاهنامه است. بازشناسی نقش او به عنوان نماد خرد و فره، در روند نمادشناسی در اساطير و حماسه­های ايرانی بسيار مهم است. پس از آنکه اهريمن، خرد را از تن جمشيد دور می­کند، به سبب ادعای خدايی و دروغ­گويی از سوی جمشيد، فره در پيکر مرغ وارَغنَه از او جدا می­گردد. مرغ وارَغنَه در گردش اسطوره­ای خود به سيمرغ و سپس در پيکر زمينی خود به گاو برمايه دگرگون می­شود.

    خرد و فره گريخته از جمشيد از طريق شير گاو برمايه به فريدون می­پيوندد. ضحاک که در به دست آوردن خرد و فره جمشيدی ناکام مانده، گاو برمايه را می­کشد. پس از کشته­شدن گاو، جهان دچار بی­نظمی و آشوب شده، رو به ويرانی می­نهد و مردم دچار سختی می­شوند تا اينکه فريدون با گرز گاوسر خود که نماد خردمندی و فرهمندی اوست، بازگشته، ضحاک را از ميان برمی­دارد و گيتی را به دوران جمشيدی بازمی­گرداند.

[ سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, ] [ 18:59 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
پيوند خويش كاري هاي اسطوره اي و حماسي بانوان در داستانهاي باستان

مطلب زیر از منوچهر رضاپور در http://library.tebyan.net درج شده است که در عیناً نقل می شود:

 

يكي از دلايل هميشگي پژوهش بر روي اساطير، اهميت آن در مطالعات فرهنگي است، چرا كه اسطوره و فرهنگ هيچ گاه از هم جدا نبوده اند و بيهوده نيست كه شادروان دكتر بهار گفته است: «در واقع آنچه امروز فرهنگ مي ناميم در جهان باستان برابر اسطوره و آيين بوده است.»(1) بنابراين فرهنگ امروز بشري، بدون شك وامدار دوران اساطير است، دوراني كه اگر چه پايان يافت، اما روح آن در ساختار اجتماعي و فرهنگي دوران تاريخي كالبدينه شد.

با پايان يافتن دوران اساطير، موضوعات اساطيري تغيير شكل و كاركرد مي دهند تا در دوران تاريخي بتوانند به حيات خود ادامه دهند. اساطير در دل فرهنگ، تاريخ و ادبيات همه اعصار جاي مي گيرند و البته در اين تغيير جايگاه بديهي است كه بخشي از امكانات اسطوره ها سلب مي شود و اساطير اقتضاءات فرهنگ، تاريخ و ادبيات را مي پذيرند.

بهترين زمينه براي حضور اساطير در ادبيات، حماسه است. (اصولاً موضوعات اساطيري در اعصار متأخر به موضوعات حماسي بدل شده اند.)(2) اما در اين سير تحول اسطوره به حماسه مهمترين امكاني كه از اساطير سلب مي شود، عنصر تقدس ديني است. در واقع اسطوره روايتي است كه بر گرد خدايان شكل مي گيرد، حال آنكه حماسه روايتي است كه بر گرد پهلوانان با بيشتر ويژگيهاي انساني آنان شكل مي گيرد.

پهلوانان حماسي در حقيقت (و البته با تسامح) همان خدايان اسطوره اي اند كه در حماسه ها به كالبد انساني درآمده اند. به عبارت ديگر، خدايان اسطوره اي به دو شكل در حماسه ها حضور مي يابند:

1- گاهي خود مستقيماً به دنياي حماسه پا مي نهند و در جريان حوادث تأثير مي گذارند. در ايلياد و اوديسه، دو حماسه يوناني، بارها حضور بي واسطه خدايان و دخالت ايشان را در جريان حوادث شاهديم. همچنين در بعضي روايتهاي اسطوره اي از داستانهاي حماسي ايران نيز حضور مستقيم و ملموس خدايان را در حماسه مي بينيم. مثلاً در جايي از كتابهاي پهلوي آمده است: زماني كه افراسياب آب را از ايرانشهر بازداشت، براي بازآوردن آب، سپندارمد، ايزدبانوي زمين، به شكل دوشيزه اي با جامه اي پرشكوه به خانه منوچهر كه در آن زمان در تصرف افراسياب بود، داخل شد. افراسياب دلباخته سپندارمد شد و از او خواستگاري كرد. سپندارمد نخست افراسياب را واداشت تا آب را به ايرانشهر بازآورد و چون او چنين كرد، آن ايزد بانو به زمين فرو رفت.(3)


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:29 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
بانوگشسپ نامه به نقل از دانشنامه ی زبان و ادب فارسی

منظومه ای حماسی در قالب مثنوی، در بحر متقارب مثمّن، درباره ی دلاوری های "بانو گشسب" ( یا گُشَسْبْ بانو )، دختر "رستم"، كه در قرن (پنجم یا ششم ق) به پیروی از شاهنامه ی فردوسی سروده شده است.

نام "بانو گشسب" از سه جزء "بانو"، "گشن" و "اسب" تشكیل شده است و به معنی "بانوی دارنده اسب نر" است . ماجرای بانوگشسب و دلاوری های او، جز در منظومه بانو گشسب نامه ، "مجمل التّواریخ و القصص" و منظومه های حماسی "بهمن نامه"، "برزونامه" و "شهریار نامه" نیز آمده است. به روایت مجمل التّواریخ و القصص بانوگشسب و خواهرش زربانو از خاله ی كیقباد زاده شدند. در روایات عامیانه نام مادر بانو گشسب، گلندام یا گلبانو است كه خواهر كیقباد است. به روایت مجمل التّواریخ و القصص بانو گشسب به همسری گیو، پسر گودرز كشوادگان، از پهلوانان نامدار حماسه ی ملّی و بیژن و پشنگ ثمره این ازدواج بودند. به روایت بهمن نامه دختران رستم به همراه دلاوران سیستان چون زال، فرامرز و سام به مقابله بهمن می روند و موفق می شوند كه او را تا بلخ عقب برانند؛ اما بهمن به زودی بر آنان پیروز می شود و برخی از آنان را به اسارت می گیرد و این دو خواهر به كشمیر می گریزند، اما سرانجام به چنگ بهمن می افتند و بار دیگر راهی سیستان می شود.

منظومه ی بانو گشسب نامه مشتمل بر 1032 بیت و فاقد مقدمه است. در آغاز این منظومه رستم تربیت پسرش "فرامرز" را به بانو گشسب می سپارد و سپس شرح دلاوری های آن دو به ویژه بانو گشسب، كه در منظومه از او با عنوان بانو یاد شده است، در پی می آید. از آن جمله بانو گشسب سه شیر نر را می كشد و دست و پای دو شیر دیگر را می بندد. گوری را از چنگ شیری دیگر می رهاند و گور در برابر چشمان بانوگشسب به هیأت پری در می آید و خود را شاه پریان معرفی می كند. سپس رستم به صورت ناشناس نبرد با بانو گشسب و فرامرز می رود و در حالی كه بانوگشسب رستم را زخم می زند پدر و دختر یكدیگر را باز می شناسند. آن گاه بانو گشسب و فرامرز با اجازه ی رستم به شكار می روند و در مرز ایران و توران با "شیده"، پسر "افراسیاب"، برخورد می كنند و شیده، شیفته بانوگشسب می شود. چون این خبر به افراسیاب می رسد "تمرتاش چینی" از سرداران خود را گسیل می كند تا بانو گشسب را به بند كشد و به توران آورد، اما تمرتاش تا چشمش می افتد به او دل می بندد و شمشیر از دستش می افتد و از او می خواهد كه به همسری او تن در دهد، ولی بانو گشسب با شمشیر خواستگارش را دو نیم می كند. در ادامه منظومه آمده است كه پادشاه "جیپور"، "چیپال" و "راجه هند" هر یك با سپاهی به خواستگاری بانوگشسب می روند، اما بانو گشسب با آنان می جنگد و پادشاه جیپور را می كشد و دو شاه دیگر سرافكنده به هندوستان بازمی گردند. سرانجام چهارصد پهلوان ایرانی، از جمله "توس"، "گیو"، "رهام" و "زنگنه شاهوران" به خواستگاری بانوگشسب می روند و در آزمایشی به تدبیر رستم تنها گیو خود را شایسته ی همسری او نشان می دهد . اما او در همان آغاز ازدواج دست و پای شوی را می بندد و به گوشه ای می افكند، تا اینكه به وساطت رستم  با او از در آشتی در می آید. نه تنها در این منظومه، بلكه در هیچ یك از روایات حماسی دیگر از پایان زندگی بانو گشسب ذكری به میان نیامده است.

در ادبیات عامیانه نیز روایات مختلفی درباره ی ماجراها و دلاوری های بانو گشسب نقل شده است . نام دختر رستم در این روایات متفاوت است، از جمله:  "گل نسا"، "گرشصت"، "گشسب" و بانو خانم. برخی از این روایات مشابه روایات بانو گشسب نامه است. در ادبیات عامیانه، روایاتی از بانو گشسب دیده می شود كه بانو گشسب نامه نیامده است. از آن جمله روایتی است كه بنا بر آن پیش از جنگ معروف رستم و سهراب، بانو گشسب به صورت ناشناس به جنگ سهراب می رود و او را زخم می زند و زابل باز می گردد.

بانو گشسب نامه، تنها منظومه ی حماسی فارسی است كه قهرمان آن زن است. بن مایه اصلی حكایت ها و دلاوری ها ی بانو گشسب شاید به فرهنگ كهن اقوام ایرانی باز گردد. نكته قابل توجه در این منظومه دو جنبه شخصیت بانو گشسب است، از یك سو زنی است زیبا، قدرتمند و سركش كه با مردان حتی شیفتگان خود مبارزه می كند و از سو دختری است مطیع پدر. این منظومه در زمره ی ادبیات حماسی سكایی است كه مانند روایات دیگر اعضای خاندان رستم با روایات كیانی در می آمیزد. همان گونه كه سام، زال و رستم به خدمت كیقباد، كیخسرو و كیكاووس از پادشاهان كیانی در می آیند، بنابر روایت بهمن نامه، بانو گشسب و خواهرش زربانو نیز به مقام پیشروی و رایزنی "همای" می رسند.

سراینده بانو گشسب نامه دانسته نیست. از آنجا كه در برخی از نسخه ها، این منظومه با فرامرزنامه (منظومه ای درباره ی فرامرز پسر رستم ) در یك مجلد آمده است، كراچی احتمال می دهد كه سراینده هر دو منظومه یك تن باشد. او به استناد ابیاتی از فرامرز نامه، سراینده آن را از مردم كوره اردشیر ( فیروز آباد فارس ) می داند. اما خالقی مطلق سراینده فرامرز نامه را اهل "فرس آباد مرو" دانسته است. از بعضی بیت ها در متن منظومه بانو گشسب نامه چنین بر می آید كه سراینده آن مسلمان و بر مذهب شیعه دوازده امامی بوده است. تاریخ دقیق سرایش آن نیز دانسته نیست، به گفته مول، این منظومه در قرن پنجم ق و به گفته ی صفا در اواخر این قرن سروده شده است. اما از آنجا كه در بانو گشسب نامه در مقایسه با منظومه های حماسی قرن پنجم ق، مانند گرشاسب نامه و بهمن نامه، واژه های عربی بیش تری به كار رفته است، احتمالاً آن را باید متعلق به قرن دانست. بانو گشسب نامه مانند دیگر منظومه های حماسی فارسی بر اساس منبعی مكتوب و مدون و منثور به نظم در آمده است. به جز این منظومه، شرح مفصلی از پهلوانی های بانو گشسب، حتی بیش از این منظومه، را در برخی منظومه های دیگر مانند بهمن نامه و برزو نامه می توان دید . تا آنجا كه مول بر آن است كه بانو گشسب نامه شاید بخشی از یك منظومه بزرگ تر باشد. اخباری درباره ی بانو گشسب در برخی چاپ های شاهنامه، مانند شاهنامه تصحیح مول و شاهنامه تصحیح فولرس آمده است . اما این روایات در هیچ یك از نسخه های كهن و معتبر شاهنامه نیست و طبعاًَِِ در چاپ های انتقادی شاهنامه مانند چاپ مسكو و چاپ خالقی مطلق در زمره ی بیت های الحاقی است ( صفا و كراچی به خطا گفته است كه به نام بانو گشسب در ترجمه ای كهن به عربی از بنداری آمده است ). منظومه بانو گشسب نامه مانند دیگر مثنوی های حماسی در حوزه ی واژگان دستور، آرایه های ادبی و توصیف ها، متاثر از شاهنامه است و این معنی را در جای جای این منظومه می توان دید. از همین رو، سراینده این منظومه مانند دیگر سرایندگان منظومه های حماسی پیرو شاهنامه، به جز گرشاسب نامه، توانسته است به سبك مستقلی دست یابد. زبان بانو گشسب نامه ساده و روان است. عناصر سامی در این داستان وجود ندارد و نشانه های كهنگی در زبان شعر این منظومه فراوان دیده می شود.

از بانو گشسب نامه شش دستنویس موجود است: یك نسخه در كتابخانه ملی پاریس، سه نسخه منظوم و منثور در كتابخانه بادیان بریتانیا، یك نسخه چاپ سنگی فرامرزنامه كه بخش نخست آن به سرگذشت بانو گشسب اختصاص یافته است و سرانجام نسخه ی كتابخانه عمومی استراسبورگ فرانسه كه زوتنبرگ آن را از نسخه كتابخانه ملی پاریس رونویسی كرده است. منظومه ی بانو گشسب نامه، بر اساس نسخه ی پاریس و با مقابله با پنج دستنویس دیگر، به كوشش روح انگیز كراچی در (1382 ش) در تهران به چاپ رسید.

[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:27 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
بانوگشسپ نامه (مقاله دکتر روح انگیز کراچی)

چکیده: این مقاله معرفی منظومه حماسی منحصر به فردی است که قهرمان آن زنی پهلوان به نام بانو گشسب، دختر رستم است. تصحیح انتقادی بانو گشسب نامه که پنج دست نویس و 1034 بیت دارد اخیرا به پایان رسیده و در دست چاپ است. سراینده قصه معلوم نیست و زمان سرایش آن نامشخص است اما گمان می رود در سده ششم قمری - به تحقیق پس از سال 520 قمری - سروده شده است. بانو گشسب نامه منظومه ای حماسی است که موضوع آن روایتی از زندگی دختر رستم و نبردهای پهلوانانه اوست . تصویر منحصر به فرد زنی در ادبیات فارسی که با تغییر نقش جنسی همراه است و با تصاویر کلیشه ای و رفتارهای قالبی زنان تفاوت دارد. در این قصه حماسی اندیشه نابرابری جنسی را از مفهوم عشق و همچنین شیوه همسر گزینی می توان باز شناخت. ساختار قصه جنس گرایانه است و هدف اصلی گزارنده قصه تلاش زن برای اثبات هویت است؛ که در پیکار نمود یافته است.

 

جهت دانلود اصل مقاله به آدرس زیر مراجعه فرمایید:

 

http://www.ensani.ir/fa/content/142843/default.aspx

 

 

[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:22 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
بانوگشسپ نامه

منظومه‌ای حماسی از اواخر سده پنجم هجری که در شرح بانوگشسپ و دلاوری‌های او سروده شده است. به نظر می‌رسد که این داستان و دیگر داستان‌هایی که به سرگذشت خاندان‌های سیستان می‌پردازند، بخشی از روایت‌های کهن باشند که به هر دلیل درشاهنامه فردوسی نیامده‌اند.

[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:17 ] [ بهمن خياباني ] [ ]
تمر نامه

وی متخلص به "هاتفی" بود. در "خرجرد جام"، از توابع خراسان به دنیا آمد و نزد دایی اش،‌ "عبدالرحمان جامی"، به كسب فیض پرداخت. هاتفی از پرورش یافتگان انجمن فضلای "هرات" در اواخر عهد تیموریان می باشد كه اوایل عصر صفویه را نیز درك كرده است. وی سفرهایی به هرات نموده و با "امیر علی شیر نوایی" و "سلطان حسین بایقرا" ملاقات داشته است. او با "آصفی"، از مریدان جامی و "مظفر حسین میرزا"، "كپك میرزا" و "بدیع الزمان میرزا"،‌ پسران "سلطان حسین بایقرا"، دوستی و معاشرت داشته و ظاهراً مثنوی "تمرنامه" را به درخواست بدیع الزمان میرزا سروده است. هاتفی به مدح پادشاهان و امیران علاقه ای نداشت و گویند روزگارش را به زراعت می گذرانید. در طریقت پیرو مشایخ سلسله ی كبرویه بود. او كنار باغ خود خانقاهی ساخت و در آن مشغول عبادت گشت. در (917 هـ.ق.) كه "شاه اسماعیل صفوی" به قصد زیارت مزار "شاه قاسم انوار" حركت نمود، در "تربت جام" با وی ملاقات كرد و او را به نظم فتوحات خود مأمور گردانید. هاتفی سرانجام در زادگاهش از دنیا رفت و در همان باغی كه خود ساخته بود به خاك سپرده شد. وی در سرودن انواع شعر ماهر بود و به آورده ی "تاریخ ادبیات در ایران" خود را در قصیده برتر از "خاقانی" و در غزل بهتر از خسرو و حسن دهلوی می دانست. ولی عمده مهارت او در مثنوی سرایی بود و چهار مثنوی از "خمسه ی" نظامی را جواب گفت. مثنوی "لیلی و مجنون"، در برابر "لیلی و مجنون" نظامی، به نام امیرعلی شیر نوایی؛ ‌مثنوی "تمرنامه" یا "ظفرنامه" یا "تیمورنامه"، در شرح فتوحات تیمور، در برابر "اسكندرنامه" نظامی؛ مثنوی "هفت منظر"، در داستان بهرام گور، در برابر "هفت پیكر" نظامی؛ "شاهنامه ی هاتفی" یا "شاهنشاه نامه" به امر شاه اسماعیل و در ذكر فتوحات وی، كه ناتمام ماند؛ "دیوان" شعر، مشتمل بر قصیده ها، غزل ها، قطعه ها، رباعی ها و "ساقی نامه".

[ چهار شنبه 1 آبان 1392برچسب:, ] [ 17:44 ] [ بهمن خياباني ] [ ]