کوش نامه Koosh-Nameh

درباره متون حماسي و اساطير ايران و جهان و همه‌ی کسانی که به فرهنگ و ادب ایران زمین خدمت کرده و می کنند.

فردوسی و معاصرانش

ميراث مكتوب - بیش از یک هزاره از آفرینش شاهنامه به وسیله شاعر جاودانه ایران، فردوسى مى گذرد؛ مردى که از یک ‏سو گنجینه‏اى از رهاورد هاى ارزنده، ولى ازیادرفته نیاکان ما را از لابلاى قرون و اعصار برآورد و به مردم خویش هدیه داد و از سویى دیگر فرهنگ گذشته پرفراز و نشیب ملت خویش را به عنوان وسیله‏اى تردیدناپذیر، در بقا و دوام آب و خاک پاک وطن به کار گرفت و با صرف جان و جوانى خود، داستان راستیها و منشهاى نیک نسلهاى برآمده از طوفان را آن‏چنان سرود که در هر گوشى نغمه‏اى و در هر دلى تأثیرى از زمزمه و احساس عمیق خود بر جاى نهاد. او در دهها سده پرتشویش، نیاکان ما را در مکتب‏خانه افتخارآفرین خویش نشاند و درسهاى زندگى شخصى و اجتماعى را به آنان آموخت. آن‏چنان‏که نام فرزندان این سرزمین، از قهرمانان کتاب او بود و موسیقى رزمشان از آهنگ کلام وى نشأت مى گرفت و شادى بزمشان در کمال وقار انسانیت از رفتار و کردار نجیبانه قهرمانان اثر وى ملهم مى گشت، شبهاى پدران ما، با شاهنامه‏خوانى به سر مى رسید و روز هاى آنان، تحرک و تلاش خود را از توفندگى قهرمانان و روح موّاج و ستیهنده حاکم براثر او به وام مى گرفت و درواقع آن‏را تکرار مى کرد. نوخاستگان نژاده به وسیله او هویت خویش را مى شناختند و خاندان خویش را از یاد نمى بردند و طبعا از اعتبار خود آگاهى و شناخت ارزشهاى والاى فکرى و اجتماعى و اخلاقى جامعه خود خبردار مى گشتند و فردوسى را یگانه روشنگر و مربى نسلها در پیچ و خم زمانه هاى دور و دراز مى یافتند.

هیچ شاعرى در ادب ما، فردوسى نیست و فردوسى به لحاظ جامعیت کلامش به هیچ‏یک از خیل سخنسرایان معاصر یا قبل و بعد از خود نمى ماند و تفاوتهاى ریشه‏اى در شخصیت، هدف، پیام و نوع زندگى فردى و آرمانهاى اجتماعى او با دیگران به حدى است که او را به یک «استثنا» بدل مى سازد. فردوسى به حافظ نمى ماند، اما حافظه حافظ از اوست. پیر سرمدى خراسان، سعدى شیراز نیست، اما استادى است که همیشه همسفر سعدى است. با آن‏که نه کلام فردوسى به مولوى مى ماند، و نه پیامش، ولى در ژرفاى اندیشه‏اش فصول مشترک عقلانى و منطقى فراوانى با مولانا وجود دارد، آن‏چنان‏که سیمرغ هردو از قاف برمى خیزد ولى «سى» نیست و چهره ناجى یگانه‏اى را به خود مى گیرد که پرورنده و رهاسازنده است و اوج‏گیر و پرفراز ماننده.... اما شگفتا که امروزه، ما در گرماگرم حادثه هاى زمانه که مستقیم و غیرمستقیم با پیام فردوسى وجوه مشترک دارند، بیشتر، از حافظ و سعدى و مولوى سخن مى رانیم تا از فردوسى.

راستى چرا براى ما فردوسى و اثر گرانقدرش از اعتبارى جامع و خاص برخوردار است؟ اعتبار و جامعیتى که در هیچ شاعر یا اثر ادبى دیگرى در زبان فارسى وجود ندارد؟


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 10:35 ] [ بهمن خياباني ] [ ]