وی متخلص به "هاتفی" بود. در "خرجرد جام"، از توابع خراسان به دنیا آمد و نزد دایی اش، "عبدالرحمان جامی"، به كسب فیض پرداخت. هاتفی از پرورش یافتگان انجمن فضلای "هرات" در اواخر عهد تیموریان می باشد كه اوایل عصر صفویه را نیز درك كرده است. وی سفرهایی به هرات نموده و با "امیر علی شیر نوایی" و "سلطان حسین بایقرا" ملاقات داشته است. او با "آصفی"، از مریدان جامی و "مظفر حسین میرزا"، "كپك میرزا" و "بدیع الزمان میرزا"، پسران "سلطان حسین بایقرا"، دوستی و معاشرت داشته و ظاهراً مثنوی "تمرنامه" را به درخواست بدیع الزمان میرزا سروده است. هاتفی به مدح پادشاهان و امیران علاقه ای نداشت و گویند روزگارش را به زراعت می گذرانید. در طریقت پیرو مشایخ سلسله ی كبرویه بود. او كنار باغ خود خانقاهی ساخت و در آن مشغول عبادت گشت. در (917 هـ.ق.) كه "شاه اسماعیل صفوی" به قصد زیارت مزار "شاه قاسم انوار" حركت نمود، در "تربت جام" با وی ملاقات كرد و او را به نظم فتوحات خود مأمور گردانید. هاتفی سرانجام در زادگاهش از دنیا رفت و در همان باغی كه خود ساخته بود به خاك سپرده شد. وی در سرودن انواع شعر ماهر بود و به آورده ی "تاریخ ادبیات در ایران" خود را در قصیده برتر از "خاقانی" و در غزل بهتر از خسرو و حسن دهلوی می دانست. ولی عمده مهارت او در مثنوی سرایی بود و چهار مثنوی از "خمسه ی" نظامی را جواب گفت. مثنوی "لیلی و مجنون"، در برابر "لیلی و مجنون" نظامی، به نام امیرعلی شیر نوایی؛ مثنوی "تمرنامه" یا "ظفرنامه" یا "تیمورنامه"، در شرح فتوحات تیمور، در برابر "اسكندرنامه" نظامی؛ مثنوی "هفت منظر"، در داستان بهرام گور، در برابر "هفت پیكر" نظامی؛ "شاهنامه ی هاتفی" یا "شاهنشاه نامه" به امر شاه اسماعیل و در ذكر فتوحات وی، كه ناتمام ماند؛ "دیوان" شعر، مشتمل بر قصیده ها، غزل ها، قطعه ها، رباعی ها و "ساقی نامه".