آیا شاهنامه پانصدبیت بد دارد؟ سخن نوشته ای از ابوالفضل خطیبی
«اثر من شصت هزار بیت و سراسر سخنهای شایسته و غمگسار است در حالی که کسی نمی تواند منظومهای سه هزار بیتی (نبشته به ابیات صد بار سی) به فارسی بیابد که در آن حداقل پانصد بیت بد وجود نداشته باشد»(ص15). در مصراع پایانی «کم از» به معنی حدّاقل نباید درست باشد و بافت سخن به ما اجازه نمی دهد که آن را چنین معنی کنیم: اگر در این منظومۀ سه هزار بیتی، بیتهای بد را بازجویی کمتر از پانصد بیت است. اگر فردوسی می خواست چنین منظوری را بیان کند، قاعدتاً باید می گفت: ... بیش از پانصد بیت بد دارد. بنابر این بافت طبیعی سخن اقتضا می کند که «کم باشد از پانصد» را به «بیور هزار» در بیت یکم ربط دهیم. اما چنانچه «نبیند» در مصراع یکم بیت دوم را به «کم باشد» در مصراع دوم بیت سوم ربط دهیم خوانش مورد نظر دکتر آیدنلو به دست می آید: کسی نامۀ سه هزار بیتی فارسی را نمی بیند که بیتهای بد او کمتر از پانصد باشد. یعنی می تواند ببیند که بیشتر از پانصد بیت بد دارد. بنده بر آن نیستم که چنین خوانشی اساساً نمی تواند درست باشد، بلکه خوانش سنتی را بنا به دلایل زیر محتملتر می دانم:
1. بنا بر خوانش سنتی، فردوسی می گوید شاهنامۀ او شصت هزار بیت سخنهای شایسته و غمگسار دارد(قید «سراسر» مورد اشارۀ دکتر آیدنلو در این بیت فردوسی نیست) و شمار بیتهای شاهنامۀ او چنان شایستۀ توجّه است که شما نمی توانید منظومه ای بیابید که حتی سه هزار بیت، یعنی یک بیستم از بیتهای شاهنامۀ او را در بر داشته باشد. با خوانش دکتر آیدنلو، این آگاهی به کلّی نادیده گرفته می شود. چنانچه خوانش ایشان را بپذیریم باید فرض کنیم که پیش از فردوسی یا در زمان او چند یا چندین منظومۀ نزدیک به سه هزار بیتی وجود داشته است. در این مورد شواهدی به سود خوانش دکتر آیدنلو هست و آن اینکه دانشنامۀ میسری که در 370ه.ق (تقریباً همزمان با سرایش آغاز شاهنامه) سروده شده است، 4481 بیت دارد و چنانچه نظر زنده یاد دهخدا[2] مبنی بر اینکه شمار ابیات آفریننامۀ ابوشکور بلخی دو سوم شاهنامه است هم تردید آمیز باشد، در اینکه این منظومه بیش از سه هزار بیت داشته است، نباید تردید کرد[3]. همچنین، چنانکه دکتر خالقی مطلق[4] خاطرنشان ساخته است، برخی از آثاری چون کلیله و دمنه و سندبادنامۀ رودکی و شاهنامۀ مسعودی مروزی، بیش از سه هزار بیت داشته اند. با این همه خالقی مطلق می نویسد در بیت فردوسی «شمار سه هزار را مانند شمار بیتهای شاهنامه(شصت هزار) نباید صد در صد گرفت، بلکه شماری است حدسی و تقریبی و گرد شده و این بار به پایین گرد شده[5]».
2. بنده گمان می کنم دکتر آیدنلو می پذیرند که در خوانش او یا خوانشی که بنده به سود خوانش او به دست داده ام، سخن فردوسی پیچیدگی(تعقید) سختی دارد، و این پیچیدگی به اندازه ای است که بزرگانی چون جلال الدین همایی و تقی زاده و حافظ شیرانی و خالقی مطلق را به اشتباه افکنده است. به گمان من، گرچه هم بیتهای موقوف المعانی در شاهنامه هست و هم – به ندرت- بیتهایی که در آنها نوعی پیچدگی دیده می شود، ولی در این بیتها ضرورتی دیده نمیشود که خوانش خود را بر تعقید در سخن فردوسی بنا کنیم، در حالی که خوانش روشنتر و به دور از پیچیدگی وجود دارد. گذشته از این، طبق خوانش دکتر آیدنلو، در صیغه های دو فعل به کار رفته در بیتهای دوم و سوم یعنی «نبیند» و «بازجویی» ناهمخوانی دیده می شود. برای هماهنگی، در بیت سوم باید شاعر قاعدتاً می گفت: «بازجوید» تا با «کسی» در بیت دوم مطابقت می کرد. چنانچه این دو مورد، یعنی تعقید در کلام و ناهماهنگی در صیغه های فعل(تغییر مخاطب) در مواضع دیگر شاهنامه می بود، شاید چندان محلّ توجّه نبود، اما وجود آنها در این بیتها که شاعر از «سخنهای شایسته» و «بیت بد» و به طور کلی از هنر شاعری خود سخن میگوید، تأملبرانگیز است. البته چهار نسخه از پانزده نسخۀ مبنای تصحیح دکتر خالقی مطلق و نیز دو نسخۀ نویافتۀ شاهنامه، یعنی سعدلو[6] و سنژوزف[7] به جای «بازجویی»، «بازجویند» دارند.
3. شاید مهمترین شاهدی که به سود خوانش دکتر آیدنلو وجود دارد، این است که مرجع ضمیر «او» در مصراع یکم بیت سوم قاعدتاً باید نامۀ پارسی در بیت پیش از آن باشد، نه شاهنامه در بیت یکم. یعنی اگر فردوسی میخواست پانصد بیت بد را به شاهنامه مربوط سازد، باید جای بیتهای دوم و سوم را عوض می کرد. اما چنانچه جای این دو بیت عوض می شد، مراد فردوسی حاصل نمی شد، زیرا شاعر در بیت یکم هم به عظمت و شکوه شاهنامۀ خود به لحاظ شمار ابیات اشاره دارد و هم به شایسته بودن و نغز بودن بیتهای آن و بلافاصله پس از آن می خواهد تأکید کند که این عظمت و شکوه در نامه های پارسی دیگر نیست. از این رو طبق خوانش سنّتی باید بیت دوم را توضیح اضافی شاعر برای مقایسۀ شمار ابیات شاهکار خود با نامه های پارسی دیگر دانست و مرجع «او» را «شش بار بیور هزار سخنهای شایسته» در بیت یکم گرفت. می توان در ویرایش، بیت دوم را بین دو خط تیره نهاد تا روال و ترتیب منطقی سخن در این ابیات حفظ شود. شایان یادآوری است که در شاهنامه مواردی هست که بنا به ضرورتهایی ترتیب اجزای سخن به هم می ریزد
4. به گمان نگارنده، کمی عجیب است که فردوسی در ارزیابی کار دیگران دربارۀ شمار بیتهای بد آنها در سنجش با شمار بیتهای منظومه های آنها، این گونه عدد و رقم نسبتاً دقیق به دست دهد، بلکه طبیعی تر آن است که دربارۀ اثر خود دست به چنین ارزیابیی بزند. آیا این نظر فردوسی که یک ششم از بیتهای منظومه های پیش از او بد هستند، سخت بدبینانه نیست؟! در حالی که عدد پانصد بیتِ بد در منظومۀ شصت هزار بیتی طبیعی و معقول مینماید، یعنی نسبت یک به صد و بیست. از سوی دیگر شاعر اگر می خواست، به سادگی و بدون پیچیدگی می توانست هم به این نکته اشاره کند که کسی نامۀ سی هزار بیتی ندیده و هم بگوید این منظومه ها حداقل پانصد بیت بد دارند. کافی بود در مصراع پایانی به جای «که»، «نه» بگذارد: همانا نه کم باشد از پانصد. نکتۀ پایانی اینکه به گمان نگارنده، فردوسی در این بیت به واقع با بزرگواری و شکسته نفسی که همگان از او سراغ داریم، می گوید اگر کسی با سخت گیری به هنر او در شصت هزار بیت بنگرد، کمتر از پانصد بیت بد می یابد. بسیاری از هنرمندان واقعی نسبت به هنر خود چنان سختگیراند که گاه به لحاظ هنری آن را فروتر از آنچه انتظار دارند، می انگارند و این مخاطبان هنرمند هستند که نبوغ او را درمییابند. از این رو، اگر شاعر بزرگ ملی ما به کمتر از پانصد بیت بد در شاهکار خود اشاره دارد، لزوماً به این معنا نیست که از نگاه خوانندگان سخن شناس هم این گونه بیتها به واقع بد هستند.
در پایان شایسته است به نکته ای در تصحیح بیت مورد نظر اشاره کنم. این بیت در ویرایش دکتر خالقی در دو مورد مبتنی بر ضبط یگانۀ اقدم نسخ(موزۀ بریتانیا مورخ 675 ه.ق) است، ولی این بیت در چهارده نسخۀ دیگر به صورت زیر ضبط شده است:
اگر بازجویی ازو(به جای درو) بیت بد/ همانا که باشد کم(به جای کم باشد) از پانصد
نگارنده همیشه به ضبطهای یگانۀ نسخۀ اساس بدبین بوده و هستم و بر این عقیده ام که این گونه ضبطها اگر ضبط دشواری نیستند که کاتبان دیگر آن را به ضبط ساده تر برگردانده باشند، نباید در متن قرار گیرند و در این بیت هم دلیلی در دست ندارم که ضبطهای یگانۀ اقدم نسخه ها اصلی باشند. در مصراع یکم پیکرۀ واژگان متون، تهیّه شده در گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ما می گوید ترکیب «بازجستن از چیزی یا کسی» در شاهنامه و متون کهن دیگر فراوان به کار رفته است و به جای آن «بازجستن در چیزی یا کسی» بسیار کم(دو مورد). در زیر چند شاهد از کاربرد این ترکیب می آورم:
ستارهشناسان به روز دراز/ همي زآسمان بازجُستند راز[8]
بازجستن از چيز نخستين به هستي باشد، و پسازآن از مادت گويند و آن چهچيزي باشد، و پسازآن بررسيدن از چگونگي باشد[9].
كار خِرَد است بازجستن/ از حاصل خلق و چرخ و دوران[10]
[1]. فردوسی، ابولقاسم، شاهنامه ، به کوشش جلال خالقی مطلق ، 8جلد (جلد 6 با همکاری محمود امیدسالار و جلد7 با همکاری ابوالفضل خطیبی )،نیویورک، بنیاد میراث ایران، 1366-1386/1981-2007؛ ، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1386، ج8، ص259، ب3389-3391.
[2]. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1325ش، ج3، ص 340.
[3]. برای آفرین نامه، نک: شکوهی، فریبا، «آفریننامه»، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، زیر نظر اسماعیل سعادت، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1384، ص62.
[4]. خالقي مطلق ، جلال، يادداشتهاي شاهنامه ،نيويورك، بنیاد میراث ایران، 1380 /2001؛ تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1388، ج4، ص178.
[5]. همانجا
[6]. فردوسی،ابوالقاسم، شاهنامۀ فردوسی همراه با خمسۀ نظامی، با مقدمۀ فتح الله مجتبائی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1379، ص978، س4.
[7].فردوسی، ابولقاسم، شاهنامه، نسخهبرگردان از روی نسخۀ کتابت اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم هجری قمری (کتابخانۀ شرقی، وابسته به دانشگاه سنژوزف بیروت، شمارۀ NC 43)، به کوشش ایرج افشار، محمود امیدسالار، نادر مطلبی کاشانی، با مقدمۀ جلال خالقی مطلق)، انتشارات طلایه، تهران، 1389، ص466b، س5
[8]. فردوسی، ج1، ص209.
[9]. ناصرخسرو، خوان الاخوان، به کوششِ ع. قویم، تهران، انتشارات كتابخانة باراني، 1338، ص232.
[10]. ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1353، ص385.
*این جستار در مجلّۀ گزارش میراث، شمارۀ 47 و 48 ، مهر- دی 1390، ص55-57 به چاپ رسیده است. "
http://a-khatibi.blogspot.com/2012/04/blog-post.html