مطابق اسناد و اشارات مكتوب ، ادب حماسي ايران در معناي كلّيِ اين اصطلاح در بر گيرنده ی گستره ی زماني بسيار بلندي از دوره ی مادها تا روزگار معاصر است . در اين برهه ی زماني طولاني گزارشهاي مورّخان یونانی از حوادث دوران مادها و هخامنشيان ، بخشهايي از اوستا ، يادگار زريران ، خداي نامه، پاره هايي از بعضي متون پهلوي ، مجموعه هاي داستاني و اخبار پهلواني مستقلّ ، شاهنامه هاي منظوم و منثور و... هر يك در تكوين و تكميل اين نوع ادبي مؤثّر بوده است و با تفاوت در ميزان اهميّت و تأثير حماسي ، بخشي از تاريخ ملّي - پهلواني ايران شمرده مي شود.
در ادبيّات ايرانِ پس از اسلام ( زبان و ادبيّات فارسي ) آثاري مانند : شاهنامه ی مسعودي مروزي ، شاهنامه ی ابوالمويّد بلخي ، شاهنامه ی احمد بلخي و شاهنامه ی ابو منصوري – محتملاً همه از متون نيمه ی نخست سدة چهارم هجري – از نخستين نمونه هاي نوع ادبي حماسه است كه متأسّفانه متن كامل هيچ يك از آنها به ما نرسيده است و از اين روي شاهنامه ی فردوسي را كه به لحاظ زماني پس از متون نام برده سروده شده ، افزون بر مهم ترين متن حماسي ايران به زبان فارسي بايد اوّلين اثر كامل تاريخ ادب حماسي هم دانست كه از گزند روزگار در امان مانده و به دست ما رسيده است .
جايگاه ويژه و اشتهار شاهنامه به عنوان يگانه مصداق حماسة ملّی ايران ، جريان يا نهضتي ديریاز در تاريخ فرهنگ و ادب ايران به وجود آورده است كه آن را مي توان جريان ، نهضت يا سنّت « شاهنامه گرايي » ناميد. منظور از اين تعبير ، انواع رويكردهاي طبقات مختلف مردم ايران به شاهنامه از هنگام نظم اين اثر تا دوران معاصر است كه در شاخه هاي بسيار متنوّع و پر دامنه اي قابل تقسيم بندي است و حرمت هزار و چند ساله ی فردوسي را در انديشه ی ايراني نشان مي دهد .
يكي از انواعِ اين « شاهنامه گرايي » منظومه هايي است كه پس از فردوسي و غالباً به تقليد از شاهنامه ی او سروده شده و معمولاً در سه گروهِ آثار پهلواني ، تاريخي و ديني طبقه بندي مي شود. در ميان اين منظومه ها قديمي ترين آنها به ترتيب ، مثنوي هاي پهلواني (با گرشاسپ نامه ، 458 ه.ق ) و منظومه هاي ديني ( با علي نامة ربيع ، 482 ه.ق ) است و مشهورترين و نيز نزديك ترينشان به شاهنامه از نظر موضوعي ، آثار پهلواني .
شايد كهن ترين اشاره و سند مربوط به معرّفي منظومه هاي پهلواني و پيروي آنها از شاهنامه اين نوشته ی مجمل التواريخ و القصص (تأليف : 520 ه.ق ) باشد كه : « ... شاهنامه فردوسي كه اصلي است و كتابهای ديگر كه شعبها آن است و ديگر حكما نظم كرده اند چون گرشاسپ نامه و چون فرامرزنامه و اخبار بهمن و قصّه ی كوش پيل دندان»
آنچه ذکر شد بخشی از مقدمه پایان نامه دوست بزرگوار و نو اندیشم جناب آقای دکتر سجاد آیدنلو در دوره دکتری به نام« طبقه بندی و تحلیل مضامین و بن مایه های حماسی- اساطیری و آیینی در منظومه های پهلوانیِ پس از شاهنامه »بود.
استاد آیدنلو از شاهنامه پژوهان معاصرند،كه داراي قلمي بس شیرین و ادیبانه و علمی اند.